با ورود زنان به عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و ... بویژه در نیمه دوم قرن بیستم (بعد از جنگ جهانی دوم)، فعالیتهای محدود زنان تا حدودی گسترش یافت و نظریه فمینیستی به عنوان یک مبحث پژوهشی مطرح گردید. از این فرآیند که حتی به عنوان جنبش جهانی زنان نیز از آن یاد میشود، ادبیات تدریجی فمینیسم بوجود آمد. نظریه فمینیستی، هم اکنون، یکی از رویکردهای پژوهشی درباره زنان است که به تبیین ویژگیهای بنیادی زندگی اجتماعی و تجربه انسانی از دیدگاه زنان میپردازد. اگرچه در دوران معاصر، هنوز فاصله بسیاری تا برابری ایفای نقشِ بین زن و مرد مشاهده میشود، ولی حاصل کوشش و تلاش جنبش همگانی زنان نسبت به رفع این نابرابریها و تغییر دیدگاهها، شایسته توجه است. بنابراین شفاف کردن هویت و حقایق زنان و دریافتن بازتاب تجربه های آنان در ادبیات، از بنیادیترین رویکردهای نقد ادبی است که ضرورت بررسی شاخص ترین شعر زنانه فارسی - فروغ فرخزاد - را ایجاب میکند.این پژوهش، با نگاهی به پیدایی مکتب اصالت زن (فمینیسم) و ویژگیهای آن، با رویکردی جدید، به بیان برخی از اندیشه ها و مفاهیم شعری فروغ فرخزاد میپردازد.